تا حالا شده در راه رسیدن به هدف از مسیر منحرف بشین؟
یک روز صبح به همراه یکی از دوستان آرژانتینیام((منظور دوست من نیستا! منظور دوست نویسنده این خاطره یعنی پائولو کوئیلو است.))در بیابان موجاوه قدم میزدیم که چیزی را دیدم که در افق میدرخشید. هر چند مقصود ما رفتن به یک دره بود. برای دیدن آنچه آن درخشش را از خود باز میتاباند مسیر خود را تغییر دادیم. تقریباً یک ساعت در زیر خورشیدی که مدام گرمتر میشد راه رفتیم و فقط هنگامی که به آن رسیدیم توانستیم کشف کنیم که چیست.
یک بطری نوشابه خالی بود.
غبار صحرایی در درونش متبلور شده بود. از آنجا که بیابان بسیار گرمتر از یک ساعت قبل شده بود، تصمیم گرفتیم دیگر به سمت دره نرویم. به هنگام بازگشت فکر کردم چند بار به خاطر درخشش کاذب راهی دیگر، از پیمودن راه خود بازماندیم؟ اما باز فکر کردم: اگر به سمت آن بطری نمیرفتیم چطور میفهمیدیم فقط درخششی کاذب است؟
چند روز پیش داشتم یک درس مدیریتی گوش میکردم و مدام در مورد این تأکید داشت که باید دامنه دید خودمون رو برای رسیدن به اهداف تنگتر کنیم. یک مدیر موفق همیشه باید تمرکزش بر روی هدف اصلی حرکتش باشه و به قول شخصی که میگفت دامنه دیدش رو تنگتر کنه. چون در غیر اینصورت مثل پائولو کوئیلو ممکنه گرفتار درخشش کاذب بشه و از هدفش دور بشه. نمیدونم برای شما چنین چیزی پیش اومده یا نه که تصمیم میگیرید که کاری رو انجام بدید اما سرگرم چیزی دیگه میشید و از هدف اصلی باز میمونید. پس بهتره:
دامنه دید خودمون رو برای رسیدن به اهداف تنگتر کنیم یعنی متمرکز بر روی هدف بشید
سر بلند باشید
http://living- with-god. blogfa.com
سیلاس